سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دوربین مداربسته / نصب دوربین مداربسته / هایک ویژن

4 علت طولانی شدن کارآفرینی

    نظر

 

معمولا تصویر واضحی از نحوه ی انجام کارها در ذهن خود دارید، وقتی تصمیم می گیرید یک کارآفرین باشید. ممکن است تصور کنید پشت میز خود نشسته اید، گهگاه تصمیماتی می گیرید، و با اطمینان خاطر از اینکه تیمتان ثبات کسب و کار را حفظ می کند به تعطیلات می روید. گاهی هم ممکن است تصور کنید که به سختی در حال کار کردن هستید و تا زمان تکمیل محصول یا پروژه ِ ی خود به ندرت وقت استراحت پیدا می کنید.

یکی از محاسبات غلطی که در رابطه با کارآفرینی خیلی رایج است این است که معمولا زمان موردنیاز برای اجرای واقعی یک کسب و کار، دست کم گرفته شده و کم تخمین زده می شود. اصلا مهم نیست که شما نقش ها و مسئولیت های خود را تا چه حد دقیق در نظر می گیرید. شما هم مثل هر کارآفرین دیگری همیشه این محاسبه ی غلط را خواهید داشت. ولی به نظرتان واقعا چرا این اتفاق می افتد؟

1- قانون هافستادر

قانون هافستادر می گوید: "حتی با در نظر گرفتن قانون هافستادر، کارآفرینی همیشه بیشتر از آنچه که انتظار دارید زمان می برد". این ضرب المثل احمقانه است، اما کمی حقیقت عینی در این قانون نهفته است. انسان ها (کارآفرینان، سایر افراد حرفه ای، یا کارگران) به طور کلی در تخمین زمان مهارت ندارند. قانون هافستادر ابتدا در رابطه با کامپیوترهایی که با آنها شطرنج بازی می کردند مطرح شد تا محاسبه کند که برای توسعه ی برنامه ای که بتواند در بازی شطرنج قوی تر از انسان باشد چقدر زمان نیاز است. ولی زمان هایی که تخمین زده می شدند همیشه نادرست بودند. کارآفرینی هم همیشه پیچیده تر از آن چیزی است که فکرش را می کنید.

article_image_one_563.jpg

2- تعصب در خوش بینی

تعصب در خوش بینی، یک اصل روان شناختی و یک تعصب شناختی ذاتی است که تقریبا تا حدی در همه ی افراد وجود دارد و اساس زمانی رخ می دهد که افراد خاصی فکر می کنند نسبت به افراد مشابه در موقعیت های مشابه، نتایج مثبتی به دست خواهند آورد. مثلا خیلی از افراد بر این باورند که خیلی کم احتمال دارد دچار سرطان شوند. این امر مخصوص کارآفرینان نیست، بلکه به این خاطر این مثال را زدیم که دست کم گرفتن مقدار زمان موردنیاز برای انجام یک کار را نشان دهیم. کارآفرینان خاص به طور کلی بر این باورند که نسبت به سایر کارآفرینان در موقعیت های مشابه، کمتر تحت فشار کارها قرار دارند.

" کارآفرینی" به خودی خود یک نقش نیست. اگر از این برچسب برای خود استفاده می کنید مطمئن باشید که نسبت به دیگران می توانید ایده های بیشتری خلق کنید یا تصمیمات بیشتری بگیرید، ولی در واقع کارآفرینی ترکیب نقش های مختلف زیاد در یک نقش است. شما نمی توانید به یک باره در همه چیز تخصص داشته باشید، پسعدم تخصص شما در حوزه های خاص باعث می شود نتوانید زمان موردنیاز برای تکمیل کار آن حوزه ها را به درستی تخمین بزنید.

3- کشش اجتناب ناپذیر به چندوظیفه ای

در حال حاضر همه ی ما باید بدانیم که چندوظیفه ای، یک استراتژی بی فایده است و ضررش بیشتر از منفعتش است. با این حال برخی کارآفرینان خاص باز هم از این استراتژی چندوظیفه ای استفاده می کنند و همیشه یک انتخاب ندارند.کارآفرینان، تصمیم گیرندگانی هستند که با هر بخشی از کسب و کار خود در ارتباطند و در نتیجه کاملا طبیعی است که هر کارگر، فروشنده، سرمایه گذار یا هر کس دیگر برای کسب اطلاعات به کارآفرین مراجعه کند. این بدین معنی است که کارآفرینان به هر سو کشیده شده و به طور کلی غیرقابل پیش بینی هستند.

4- وسوسه در کارهای اداری

کارآفرینان تمایل دارند وجود کارهای اداری از قبیل ورود داده ها، پیگیری مکالمات و امضای اسناد را به فراموشی بسپارند. برخی از این کارها را دستیاران یا سایر افراد سازمان هم می توانند انجام دهند، ولی همه ی کارآفرینان به این منابع یعنی دستیار و غیره دسترسی ندارند. در نتیجه، بسیاری از کارآفرینان فقط زمان موردنیاز برای انجام یک کار اصلی را تخمین می زنند و زمانی که برای مسئولیت های مدیریتی جانبی لازم است را نادیده می گیرند که در نهایت باعث می شود زمان کلی را ناقص برآورد نمایند. شما هرگز خودتان را معطل تخمین زمان نخواهید کرد، چون به عنوان یک کارآفرین هرگز شغل خود را خسته کننده، راکد، یا قابل پیش بینی نمی دانید، و همین ها خودش جای شکر دارد. پس به خاطر عدم توانایی خود در تخمین صحیح زمان کارتان، شکرگزار باشید.

دوربین مداربسته       دوربین مداربسته هایک ویژن       دوربین مداربسته منزل      تجهیزات دوربین مداربسته      نمایندگی دوربین مداربسته

7 اصل متوقف کردن تبلیغات

    نظر

ارتباطات دارای قدرت متوقف کنندگی(قدرت متوقف کردن یعنی اینکه بتوانید با تبلیغ و سایر ارتباطات بازاریابی مردم را از رفتن بازدارید و آن ها را وادار کنید که بنشینند و به شما توجه کنند.) ؛ واکنش هایی از این قبیل به وجود می آورد: «چه گفتی؟» یا «آن را دیدی؟» این نوع ارتباطات میزان توجه را بالا می برند. برخلاف اغلب ارتباطات بازاریابی که حتی برای یک لحظه هم نمی توانند جلب توجه کنند.

مشتریان هرروز با هزاران پیام بازاریابی، علاوه بر پیام شما، بمباران می شوند. این تراکم بالای پیام های ارسالی در حیطه ی بازاریابی باعث می شود که اغلب تلاش ها برای برقراری ارتباط ناکام بماند و به اکثر تبلیغات هیچ توجهی نشود.

از مردم بخواهید 5 مورد از آگهی هایی را که شب پیش از تلویزیون دیده اند، به یادآورند (اگر تلویزیون تماشا کرده باشند، حتماً تبلیغات زیادی دیده اند). به واکنش هایشان دقت کنید. وقتی با درماندگی سعی می کنند به یادآورند که چه چیزهایی باید دیده باشند، نگاهی سردرگم بر چهره شان نقش می بندد. کمی بعد احتمالاً می گویند: «بله… آن آگهی بامزه که مرده…» و به همین شکل چندین آگهی را به خاطر می آورند. البته اگر مجموعه آگهی های دیشب جالب بوده باشد؛ و از میان این ها شاید نام یک یا دو محصول تبلیغ شده را نیز به یاد داشته باشند؛ اما به ندرت تمام نام ها را به یاد دارند. قیمت طراحی سایت

اگر همین طور ادامه بدهید و این بار درباره ی تبلیغات چاپی سؤال کنید، مثلاً در مورد مجله، روزنامه، بروشور، یا نامه های الکترونیکی، بسیار احتمال دارد که فهرستتان کاملاً خالی بماند. خیلی ها حتی یک آگهی تبلیغاتی در مجله ای که دیروز خوانده اند را به یاد نمی آورند. مگر آنکه فعالانه آن ها را به پاسخ گویی ترغیب کنید. اگر در مورد تبلیغات رادیو هم بپرسید، با همین مشکل مواجه می شوید. این فعالیت ساده اهمیت قدرت متوقف کردن را آشکار می کند. تبلیغات شما باید بیشتر از تبلیغات دیگران قدرت متوقف کردن داشته باشد، زیرا حتماً می خواهید افراد بسیار زیادی به محصول شما فکر کنند و آن را در خاطر نگه دارند! طراحی سایت اختصاصی     

اصول متوقف کردن

بنابر نظر هانلی نوریس، کسی که زمان زیادی را به تعلیم کارکنان «یونگ و روبیکام» برای تهیه ی تبلیغات بهتر، گذرانده است، با هفت اصل می توانید یک آگهی تبلیغی یا هر ارتباط بازاریابی را به یک متوقف ساز واقعی تبدیل کند. من این هفت اصل را بر اساس تجربه ی خودم تعدیل کرده ام و به فهرست زیر رسیده ام:

1. تبلیغ باید درون مایه ای ذاتی داشته باشد تا هرکسی را به سوی خود بکشد. همچنین باید افراد زیادی خارج از حیطه ی مخاطبان موردنظرش را جلب کند. اگر بچه ها تبلیغی را که هدفش بزرگسالان است دوست دارند و بالعکس، معلوم می شود که در ساخت این تبلیغ از اصل قوی پیروی شده است.

2. تبلیغ باید مخاطبان را به مشارکت و همکاری وادارد. همچنین باید مردم را به انجام دادن فعالیتی بکشاند، چه آن فعالیت گرفتن یک شماره باشد، چه رفتن به فروشگاه، یا قهقهه زدن و یا صرفاً به فکر چیزی افتادن. یک آگهی، باقدرت متوقف سازی، هرگز اجازه نمی دهد مخاطب نقش منفعلی داشته باشد.

3. تبلیغ باید واکنشی احساسی برانگیزد. این اصل باید حتماً لحاظ شود، حتی اگر جذابیت شما از نوع عقلانی باشد. تبلیغ همیشه باید دارای نیازهای بنیادی آدمی باشد و احساسات افراد را برانگیزد.

4. تبلیغ باید کنجکاوی را تحریک کند. مخاطبان باید طالب شوند که بیشتر بدانند. این میل آن ها را متوقف می کند و به بررسی تبلیغ وا می دارد و باعث می شود به دنبال اطلاعات بیشتری باشند. هزینه طراحی سایت 

5. تبلیغ باید مخاطبان را شگفت زده کند. عنوانی تکان دهنده، تصویری غیرمنتظره، ترفندی غیرعادی در افتتاحیه ی عرضه ی محصولات یا داشتن ویترینی عجیب در فروشگاه همه این قدرت را دارند که مردم را بر جای خود میخ کوب کنند و به شگفت آورند.

6. تبلیغ باید اطلاعات بدیهی را منتقل کند- به شکلی هرظتنم ریغ. (نکته: سعی کنید این کلمه ی عجیب را برعکس بخوانید). پیچشی خلاقانه یا راهی جدید برای بیان یا دیدن یک چیز باعث می شود که مسئله ای بدیهی به امری غیرمنتظره تبدیل شود. اطلاعات بدیهی یعنی اینکه مارک محصول شما چیست؟ چگونه و برای چه کسانی مفید است؟ اما اگر این کار را به شکلی بدیهی انجام دهید ارتباطی برقرار نمی شود و توجه کسی را جلب نمی کند و مخاطبان تبلیغ شما را نادیده می گیرند.

7. گاهی لازم است تبلیغ از قواعد و شخصیت محصولتان و مقوله ای که در آن می گنجد فراتر رود. محصول باید برجسته باشد. توجه مردم به اموری جلب می شود که خارج از الگوهای رایج باشد (و در بازاریابی هم بی شک الگوهایی وجود دارد). پس یک راه این است که تبلیغی درست کنید که بسیار متمایز از آن چیزی باشد که مشتریان درباره ی مقوله ی محصول شما انتظار دارند. برای مثال اگر شما برای خدمات نظافت ادارات بازاریابی می کنید، حتماً تبلیغات صفحات زرد را بخرید و آگهی هایی تهیه کنید و فهرست قیمت خود و نظر مثبت و رضایت آمیز مراجعه تان را در آن بگنجانید. برای تکمیل این تلاش های معمول بازاریابی، با پست برای مشتریان احتمالی تان اسفنجی بفرستید که یک طرف آن نام و شماره تلفن شما و طرف دیگر آن این پیام نوشته شده باشد: البته اگر هنوز معتقدید که بدون کمک ما باید نظافت کنید، این اسفنج به دردتان می خورد.

برای تبلیغی که داستان داشته باشد و این داستان باعث شگفتی افراد شود، از الگوهای مرسوم تجاوز کند و مسایل بدیهی را به شکلی غیرمنتظره مطرح کند، شما به خلاقیت نیاز دارید. این راز موفقیت شماست و فقط به اتکای خلاقیت است که قدرت متوقف کردن پیدا می کنید.    طراحی سایت وردپرس


5 خصلت کارآفرینان موفق

    نظر

 


نمی توان یک تعریف کتابی یکتا برای آنچه که یک کارآفرین را موفق می سازد ارائه داد و هر انسان موفقی یک تعریف از راه های منجر به موفقیت دارد. اما با این حال می توان به چند رفتار و ویژگی مشترک بین کارآفرینان موفق اشاره کرد. به شما پیشنهاد می کنیم با داشتن این ویژگی ها و رفتارها تاحدی به یک فرد کسب و کاری موفق تر تبدیل شوید.

چون این ها به شما کمک می کنند که بر چیزی که مهم تر است متمرکز بمانید و در زمان های سختی، شما را یاری می کنند که به جلو بروید. همچنین باعث می شوند که شما با خود و کسانی که باید رهبری کنید، ارتباط برقرار کنید و نهایتا در طول این سفر استارتاپی تا رسیدن به موفقیت، تعادل را حفظ کنید.

1- آنها همه چیز را ساده می گیرند

آنها این کار را نه تنها در کار بلکه درتمامی جنبه های زندگی شان انجام می دهند، از سبک تغذیه ای شان بگیرید تا سبک ورزشی و تا آنچه که می پوشند. برای مثال مارک زاکربرگ و یا استیوجابز را می توان نام برد. همه ما در تلاشیم تا تمامی کارهای لیست شده در سررسیدمان را انجام دهیم، اما بدانید که اگر دور خود را شلوغ کنید و به سراغ کارهای پیچیده بروید، حتما زمان کم خواهید آورد. شما باید هرلحظه از زمانتان را ذخیره کنید. در مورد کسب و کار تنها موضوع زمان نیست، بلکه استراتژی شما هم مهم است. برنامه های شما باید قابل فهم باشند، تمامی ملاک ها و مقیاس هایتان استاندارد و قابل اندازه گیری باشند، و از همه مهم تر یک مفهوم ساده بسیار قابل خرید تر از یک مفهوم پیچیده است، آن هم به وسیله دانشگاه ها، مشتریان و هرگونه خریدار احتمالی. پس سعی کنید که ایده خود را ساده سازی کنید تا راحت تر اجرایی شود. در حقیقت در این دنیای دیجیتال و روبه رشد، بدون یک سیستم ساده که به ما کمک کند تا کار خود را در این دنیای مدرن توسعه دهیم، تصمیم گیری برای اولویت بندی کارهای مهم سخت خواهد شد. زمانی که در شلوغی کارمان و بحران غوطه ور هستیم، بسیار سخت است که ذهنمان را آزاد نگه داریم. در نهایت باید بگوییم که سادگی، فاکتور مهمی برای کنترل کارها است.

article_image_one_582.jpg

2- آنها سرسخت هستند

سرسخت بودن برای یک کارآفرین موفق، یک امر عادی است، چرا که می داند بدون پشتکار و پایداری به جایی نخواهد رسید. در بحران های موجود در یک کسب و کار که باعث عقب نشینی بسیاری از افراد، در همان ابتدای شروع کار می شود، این دسته کارآفرینان همچنان به پایداری خود برای حل مشکل ادامه می دهند. حتما زمان و انرژی زیادی را صرف این کار می کنند، اما سرشار از غرور هستند و نمی خواهند کسی برایشان دل بسوزاند. آنها می دانند که هیچ چیز ارزشمندی به سادگی بدست نخواهد آمد و تمامی این چالش ها و سختی ها، یادآور موفقیتی هستند که تنها کسانی به آن می رسند که عقب نشینی نکنند. کارآفرینی بدون شکست معنی ندارد، بدون شکست در ارائه یک محصول و یا انجام یک سخنرانی و یا از دست دادن مشتری. تمامی این شکست ها، وسیله ای است برای نشان دادن و سنجش سرسختی یک کارآفرین برای رسیدن به اهدافش. تمامی این سرسختی ها در زمان بحران، پیش نیاز موفقیت است.

3- آنها صبور هستند

صبر به نوعی تقوا و لازمه کسب وکار است. در جاده طول و دراز موفقیت کارآفرینان باید سطوح مختلف بسیاری را از صبر از خود نشان بدهند و بتوانند احساسات ذاتی خود از قبیل ترس از شکست، تردید در مورد آنچه که اتفاق خواهد افتاد، کنترل کنند. کسب و کارهای بیشماری شکست خوردند، تنها به دلیل کم صبری، چرا که اصرار بر رشد سریع همه چیز داشتند، اینکه زود وارد بازار شوند و یا به دلیل همین کم صبری خیلی زود قید همه چیز را زدند. نمی توان گفت که صبر برای یک کارآفرین به آسانی بدست می آید. این یک نبرد درونی ثابت است. بسیاری از کارآفرینان صبور هستند و در عین حال هم با سرعت خوبی به جلو می روند و آنها می دانند که بدون صبر از لحاظ روحی بسیار سخت خواهد بود، چرا که با وجود خواستن یک چیز، چیزهای غیر قابل کنترلی بر سر راه مان قرار دارد و مجبور کردن زمان برای به جلو رفتن، هیچ فایده ای نخواهد داشت، پس فقط صبر است که درست جواب می دهد.

4- آنها به طور طبیعی یکدل هستند

ای کاش تمامی مردم این ویژگی را نه تنها در کارشان بلکه در تمامی جنبه های زندگی خود داشتند. یکدلی، توانایی این که شما خود را در موقعیت شخص دیگری قرار دهید و آن موقعیت را درک کنید و یا حداقل تلاش کنید که احساسات وعواطفش را درک کنید، بسیار در نحوه ارتباط شما با دیگران مهم است. تمامی کارآفرینان در قلب شبکه ای از افرادی قرار می گیرند که نیاز دارند، فهمیده بشوند: کارکنان، شریکان کسب و کاری، مربیان، سرمایه گذاران و البته مشتریان. با نشان دادن همدردی، کارآفرینان بهتر می توانند با علایق و سلایق این دست افراد همراه باشند و نه تنها آنها را درک کنند بلکه به تک تک هرکدام نشان دهند که تمامی علایق و احساسات آنها را می فهمند و دنبال می کنند.

تنها در خلال این مراحل ارتباطی است که ما می توانیم به طور ذاتی بفهمیم چگونه و چرا یک کارمند و یا همکار یا مشتری به تصمیمی که ما می گیریم، واکنش نشان می دهند. آنوقت است که ممکن است درست ترین کار را انجام دهیم، و این واکنش به ما کمک می کند که به بهترین شکل ممکن ایده خود را در همکاری با آنها عملی کنیم. این را بدانید که یکدلی یکی از اجزاء اصلی رهبریت است و یکی از فاکتورهای مهم فرایند تصمیم گیری هوشمندانه است. همچنین همدردی تنها کافی نیست و ترکیب آن با یکدلی به شما کمک خواهد کرد تا کسب و کار خود را در راه درست پیش ببرید.

5- آنها ترس را مدیریت می کنند

تحقیقات نشان داده اند که ما تنها با دو واقعیت ترس ذاتی زائیده شده ایم: ترس از افتادن ، ترس از صدای بلند. اما ما در طول زندگی لیست بلند بالایی از انواع ترس ها را برای خود به وجود می آوریم. مثلا ترس از شکست در کارآفرینان. به گفته جیمز کامرون، شکست یک گزینه است ولی ترس نه. یعنی اینکه شکست در کسب و کار وجود دارد، این ما هستیم که نباید بترسیم. ترس برای یک کارآفرین مثل یک زندان است. ترس یک کارآفرین را به سمت تصمیم گیری های بیش از حد امن سوق می دهد و مانع جاه طلبی و الهام گیری می شود. بیشتر کارآفرینان می دانند که با بحران هایی در کار خود روبه رو هستند اما آنهایی که موفق اند می دانند که نباید از این بحران ها بترسند. آنها شکست را به عنوان بخشی از سفر کارآفرینی خود می پذیرند. اما شما باید به کاری که می کنید، ایمان داشته باشید، اینکه تیم خود را چگونه بچینید و یا کیفیت دانش بازاریابی خود را چگونه می سنجید. البته شما نباید به این فکر کنید که دنیا آن چیزی را که شما به بازار عرضه می کنید، حتما می خواهد. شما با اعتقاد به توانایی های خود می توانید ترس خود را کاهش دهید. این مثل این می باشد که یک ارتش کوچک به جنگ یک ارتش بزرگتر و مجهزتر می رود. پس تنها از این بترسید که از دست دادن جایگاه شغلی تان و موقعیتتان به دلیل ترس های بی مورد بسیار ترسناک تر خواهد بود.

 

هایک ویژن   نصب دوربین مداربسته     تی وی تی   قیمت دوربین مداربسته     دوربین اچ دی


9 اصل مهم در تبلیغات

    نظر

اصول زیرمجموعه ای از باورها و روش هایی است که برای افزایش شانس موفقیت در تبلیغات، اثبات شده اند. آگهی دهنده های با تجربه دائم تلاش می کنند تا از ماهیت خود خارج شوند و دنیا را با چشم و قلب مشتریانشان ببینند.

اصل یکم : بازاریابی در مورد احتمالات است نه پیش بینی ها

رفتار انسان نسبی است نه مطلق. انسان ها آزاد هستند و در موقعیت های متفاوت رفتارهای مختلفی دارند که موقعیت ها هم به طور غیرمنتظره ای تغییر می کنند و هیچ گاه نمی توانید از انسان انتظار داشته باشید کاری که می خواهید را انجام دهد. اگر نتایج گذشته را بررسی کنید می توانید بفهمید که در گذشته چه رخ داده و چه چیزی کارایی داشته است ولی تضمینی برای اینکه برای امروز یا فردا هم موثر باشد وجود ندارد. آگهی دهندگان دوراندیش می دانند که بازاریابی همواره یک سرمایه گذاری برای آینده است آن هم به وسیله متغیرهایی که بیشتر آن ها قابل کنترل نیستند. پس می توان گفت بازاریابی یک سرمایه گذاری بدون تضمین بازگشت سرمایه است. می توان این عدم قطعیت را کاهش داد اما حذف کلی ریسک آن غیرممکن است. آگهی دهندگان دوراندیش در هر تصمیمی که می گیرند این ریسک را در نظر دارند.  طراحی سایت پزشکی

article_image_one_653.jpg

اصل دوم : بگذارید مشتری جلوتر از شما حرکت کند

یکی از راه های مقدم کردن مردم، استفاده از تحقیقات بازار است. اگر فکر می کنید ارتباطات بازاریابی راهی برای گفت وگو با مشتریان است، پس تحقیق کنید مردم در کجا دوست دارند چه چیزی را بشنوند یا نشنوند و آیا محصول و ارتباطات شما همان چیزی است که می خواهند بشنوند. اگر باهوش باشید، محصول و ارتباطات شما متاثر از خواسته بازار هدف خواهد بود. طراحی سایت با وردپرس   

اصل سوم : همه چیز را یکی و هم راستا کنید

مشتریان یک دستی را دوست دارند. دوست دارند به قولی که دیروز دادید امروز و فردا هم وفادار باشید. به دنبال برندهایی هستند که به چیزی که ارائه می کنند اعتماد داشته باشند. بنابراین باید همه چیز را یکی کنید. محصول، قیمت، تبلیغ، وعده های بازاریابی، پیامی که از طرف رسانه ها و اشخاص مختلف ارسال می کنید و… را یکی کنید.

اصل چهارم : تئوری الاکلنگ باری کالن در مورد رفتارهای انسانی

امروزه بازاریابی بسیار پیچیده شده است. بازار به هزاران گروه کوچک تقسیم می شود. ممکن است رقبا از کشورهایی دیگر یا صنایعی کاملا بی ربط باشند. رسانه ها همه جا هستند از موبایل گرفته تا دیوارهای شهر. یک ابزار ساده برای پرداختن به همه این پیچیدگی ها وجود دارد به نام تئوری «الاکلنگ باری کالن در مورد رفتارهای انسانی» که از این تئوری برای ساده تر کردن تصمیمات پیچیده بازاریابی استفاده می شود این تئوری بیان می کند رفتار انسانی همچون الاکلنگی از ترس و نیاز است. وقتی نیاز سنگین تر از ترس باشد عمل می کنیم. وقتی ترس سنگین تر باشد، عمل نمی کنیم.

تیپر کورولاری می گوید: وظیفه ما به عنوان آگهی دهنده این است که ترس را کنار بگذاریم و به نیاز بپیوندیم. سپس الاکلنگ کار می کند و مشتری میلیون ها دلار خرید می کند یا به دنبال خرید بیشتر می رود. پس وظیفه شما به عنوان آگهی دهنده، افزایش نیاز مشتری به کمک ابزارهای بازاریابی است که در اختیار دارید: طراحی محصول، آگهی و پیام. همچنین وظیفه شما کاهش ترس آن ها با درخواست انجام عملی کم ریسک است. تعرفه طراحی سایت       

اصل پنجم : برای پولدار شدن، باید ممتاز باشید

اگر تمام پول ها و وقت های دنیا را دارید دیگر نیاز نیست استراتژی داشته باشید؛ اما اگر بودجه محدودی دارید لازم است استراتژی داشته باشید. مراقب باشید، سعی نکنید برای همه ی مردم، همه چیز را ارائه کنید. با گسترش شبکه کاری خود بدون استثنا کردن کسی، در واقع در حال کاهش دادن شانس موفقیت خود هستید.

اصل ششم : یک آگهی، یک ایده

برای یک شخص عادی کمتر از نیم ثانیه طول می کشد تا تصمیم بگیرد به آگهی شما توجه کند یا نکند؛ یعنی اینکه، جذاب ترین موضوع را به گونه ای به کار ببرید تا اولین چیزی باشد که دیده یا شنیده می شود. مطالعات نشان می دهد حتی وقتی تصمیم گرفتید به یک آگهی توجه کنید، هنوز هم آن را سطحی می خوانید تا به نقطه موردعلاقه برسید، ابتدا تیتر یا تصویر اصلی، سپس عکس های جانبی و توضیحات عکس، سپس لوگو با شعار تبلیغاتی؛ آن هم درصورتی که این ها جذابیت داشته باشند؛ آن وقت متن اصلی آگهی را می خوانید. مردم سطحی می خوانند تا در زمان و انرژی صرفه جویی کنند. ارائه فهرست بلندی از نقطه نظرات، برای خوانندگان یا بینندگان کار نادرستی است؛ هر آگهی فقط باید یک ایده اصلی داشته باشد.

اصل هفتم : هم مرتبط و هم خاص باشید

هدف شما به عنوان یک آگهی دهنده یا شرکت این است که چنان تفاوت مهمی ایجاد کنید که موجب شود مشتری شما را به رقبای دیگر ترجیح دهد؛ یعنی چیزی که انتظارش را دارید. آگهی ها باید برای مخاطبین مرتبط و غیرمنتظره باشند. مرتبط بودن موجب مفید بودن و غیرمنتظره بودن موجب موردتوجه قرار گرفتن می شود. تنها تعداد کمی از آگهی ها مرتبط و غیرمنتظره هستند. شما باید هر دو باشید.

اصل هشتم : اول میوه های دم دست را بچینید

سودآورترین بازار هدفی که می توانید داشته باشید، مشتریان کنونی شما هستند. اسم شما را می شناسند، اعتبارتان را باور دارند، از شما تجربه خوبی دارند، به شما وفادار هستند و خرید از شما را کم ریسک می دانند. در بسیاری از کسب وکارها، ایجاد بانک اطلاعات مشتریان به شرکت ها این امکان را می دهد تا با ارزش ترین آن ها را شناسایی کنند. حتی می توانید بانک اطلاعاتی درست کنید که پیش بینی کند کدام یک از مشتریان، کالاهای دیگر شما را هم خریداری خواهند کرد.

اصل نهم : از ادعاهای بی اساس پرهیز کنید

آزمایش های مکرر تبلیغات نشان می دهد، مشتریان در معرض کلمات مهم، ادعاهای غلو شده و عکس های غیرواقعی هستند. امروزه برطرف کردن شک مردم تقریبا غیرممکن شده است. آن ها برای باورکردن پیام شما به دلایل قدرتمند نیاز دارند نه مزخرفاتی که موجب باور نکردن آن ها شود. اولین و بهترین راه برای اجتناب از چرندگویی، غلو نکردن است. کمتر تعهد بدهید بیشتر ارائه کنید. تبلیغات با وعده دادن موجب انتظار می شود. وقتی بیش ازحد وعده می دهید درواقع در حال ناامید کردن مشتریان و آسیب زدن به اعتبار ارتباطات آینده هستید. همیشه ادعاهای تبلیغی خود را بررسی کنید تا فراتر از توانایی شما نباشد. طراحی سایت در تهران

 


10 نکته برای تشخیص یک ایده خوب تجاری

    نظر

 


امکان دارد هر کسی ایده تجاری خوبی به ذهنش برسد اما ایده های عالی که یکباره موفق می شوند و بر سر زبان ها می افتند، بسیار کمیاب هستند و اغلب در ابتدای کار احمقانه به نظر می رسند. بیایید روراست باشیم. از کجا می دانید ایده ای که الان به ذهن شما خطور کرده برگ برنده تان نیست؟ شاید حتی بتوانید با همین ایده عنوان برترین کارآفرین سال را از آن خود کنید.

در این مقاله 10 سوال مطرح می کنیم که بعد از پاسخ دادن به آنها خواهید دانست که ایده تان چه ارزشی دارد:

1- آیا مردم در ازای این ایده پول پرداخت می کنند؟

ویل شروتر، یکی از بنیانگذاران و مدیرعامل شرکت Fundable می گوید: «پرداخت پول از سوی مصرف کنندگان مهر تاییدی است بر ایده شما و مشخص می کند که کدام ایده بیشترین شانس موفقیت را دارد. یک ایده تا زمانی که کسی پولی برای آن نپرداخته است، فقط یک ایده است. هر کسی می تواند ایده پردازی کند اما هیچ کس نمی تواند اعتبار ایده ای را که مصرف کننده ای در ازای آن پول می پردازد زیر سوال ببرد.»

article_image_one_606.jpg

2- آیا ایده شما مشکلی را حل می کند؟

مایک مک گی، کارآفرین و یکی از بنیانگذاران مدرسه طراحی وب «استارتر لیگ» بر این باور است که بهترین ایده های کسب و کار آنهایی هستند که گرهی از مشکلی باز می کنند. او می گوید: «اگر مشکلی وجود دارد که شما، خانواده تان، دوستان تان یا همکاران تان را تحت تاثیر قرار داده است، به احتمال خیلی زیاد افراد دیگری را نیز درگیر خود کرده است.»

بیشتر بخوانید:   دوربین‌ مداربسته تحت شبکه     بهترین دوربین‌ مدار بسته      دوربین حرارتی    انواع دوربین مداربسته    دوربین اچ دی

 

3- قیمت آن چقدر است؟

چارلی هراری، بنیانگذار و شریک سرمایه گذاری شرکت H3 & Co می گوید در حالی که روش های زیادی برای حل مشکلات وجود دارد، کسب و کارهایی به موفقیت م یرسند که آن موانع و مشکلات را با هزینه کمتری از سر راه مردم بردارند. هراری می گوید: «زمانی که متوجه شدید ایده شما مشکلی را به شکلی سنجش پذیر حل می کند، نه تنها باید ارزشی را که به جهان ارائه می دهید مشخص کنید بلکه باید کشف کنید که مردم حاضرند تا چقدر برای حل این مشکل هزینه کنند. زمانی که قیمت دست تان آمد، آنگاه خواهید توانست به ارزیابی میزان ارزشمندی ایده تان در دنیای تجارت بپردازید.»

4- آیا ایده تان سنجش پذیر است؟

رالف کوینترو، مشاور و نویسنده، معتقد است عالی ترین ایده های تجاری آنهایی هستند که می توان به راحتی ارزیابی شان کرد. او می گوید: «آیا ایده شما قابلیت سیستماتیک شدن، خودکار شدن یا گسترش یافتن را دارد؟ من دیده ام که بسیاری از ایده های عالی شکست می خورند و تنها دلیل این موضوع این بوده است که کارآفرینان مربوطه هیچ برنامه ای برای سنجش پذیری ایده شان نداشتند.»

5- آیا ایده تان منحصر به فرد است؟

کندل المریکو، مدیرعامل سایت clickstartme.com می گوید: «بسیاری از کارآفرینان بر این باور هستند که وقتی ایده ای باعث تپش قلب و گشاد شدن مردمک چشم شان شود و کاری کند که دیگر نتوانند بر ایده دیگری متمرکز شوند، قطعا آن ایده، ایده بسیار خوبی خواهد بود اما وقتی که عرق هیجان تان خشک شد و به دنیای واقعیت بازگشتید، باید با تمرکز بالا به جست و جوی بیشتری در گوگل بپردازید و مطمئن شوید که شخص دیگری در گذشته ایده شما را عملی نکرده باشد.»

6- آیا ایده تان توجه عموم را در اینترنت جلب می کند؟

یکی از روش هایی که می توان پتانسیل ایده ای را مشخص کرد، این است که وب سایتی ایجاد کنید تا ببینید تا چه حد مصرف کنندگان آنلاین به ایده تان علاقه نشان می دهند. این وب سایت باید حاوی نام شرکت، لوگو و تعریف کوتاهی از مفهوم کارتان باشد. همچنین باید گزینه ای برای «ثبت نام در خبرنامه» نیز وجود داشته باشد. سپس باید به مخاطبان ایمیلی تان پیامی بفرستید و از آنها بخواهید وب سایت تان را ببینند. در صورت تمایل ثبت نام کنند و آدرس وب سایت تان را با دوستان شان در میان بگذراند. اگر دیدید که چند نفر در وب سایت تان ثبت نام کردند، احتمالا ایده خوبی به دست آورده اید و از همین الان چند مشتری به دست آورده اید.

7- آیا فروشندگان به این ایده علاقه دارند؟

بهترین عامل نشان دهنده موفقیت احتمالی یک شرکت میزان علاقه ای است که از جانب فروشندگان به دست می آورد. اگر کسب و کارهای جانبی برای به دست آوردن مخاطب دست به دامن شما شده اند، آنگاه می توانید مطمئن باشید که در موقعیت سودآوری قرار گرفته اید.

8- آیا تقلید و کپی کردن ایده شما کار سختی است؟

دیوید هندمیکر، مدیرعامل Next Day Flyers بر این باور است که بهترین ایده های تجاری آنهایی هستند که نشود به آسانی تقلیدشان کرد. او می گوید: «اگر ایده ای عالی وجود داشته باشد و موانع کمی بر سر راه آن قرار گرفته باشد، می توانید مطمئن باشید که افراد زیادی از آن تقلید خواهند کرد. کسب و کارهای جدید باید موانع زیادی ایجاد کنند تا کسی نتواند به آسانی از آنها تقلید کرده و پیروزی در رقابت را از آن خود کند.»

9- آیا مورد شناسایی قرار می گیرد؟

کاتی شی، مدیر بازاریابی شرکت Order Groove فکر می کند ایده های تجاری واقعا عالی مورد توجه منابع خارجی مانند سرمایه گذاران، مشتریان و رسانه ها قرار می گیرند. اگر چنین افرادی ایده تان را مورد توجه قرار دهند بدان معناست که تفاوت زیادی میان ایده شما و دیگر ایده ها وجود دارد.

10- آیا دوام خواهد داشت

طبق گفته یان آرونویچ، یکی از بنیانگذاران و مدیرعامل GovernmentAuctions.org ایده های تجاری که در طولانی مدت بتوانند مردم را به خود جذب کنند، به موفقیت خوبی خواهند رسید. آرونویچ می گوید: «کارآفرینان باید کسب و کارشان را در دو، سه و ده سال آینده تجسم کنند و ببینند که آیا محصول یا خدمات شان دوام خواهد داشت یا خیر. از دنبال کردن مدها و جریان های کوتاه مدت دوری کنید زیرا یک شبه از بین می روند. اگر اطمینان دارید که ایده تان در چند سال آینده نیز به مشکلات مشتریان رسیدگی کرده و برایتان درآمدزا خواهد بود، باید بدانید که ایده ای عالی برای کار کردن دارید.»

  

 بیشتر بخوانید:    دوربین تشخیص چهره   دوربین مداربسته تی وی تی   انواع دوربین مداربسته   دوربین هایک ویژن